14 شعر در خصوص وکیل و وکالت (اشعار بلند، کوتاه، رسمی و طنز)

به گزارش سهندبلاگ، هفتم اسفندماه، روز گرامیداشت وکلا، یعنی روز وکیل نامیده شده است. اگر وکیلی در اطرافیان خود سراغ دارید، در این روز با ارسال یک شعر در خصوص وکیل و وکالت او را سورپرایز نموده و خوشحالش کنید.

14 شعر در خصوص وکیل و وکالت (اشعار بلند، کوتاه، رسمی و طنز)

ما نیز وظیفه خود دانستیم در این مطلب به پاس کوشش شبانه روزی این عزیزان، بهترین مجموعه اشعار در خصوص وکیل و وکالت را برایتان آورده و از آن ها تقدیر کنیم.

مجموعه شعر در خصوص وکیل و وکالت

1. شعر طنز برای روز وکیل

شعر طنز در خصوص وکیل و وکالت

چو شخصی گرفتار گردد به بَند

وکیل مُدافع به نزدش خداست

چو گردد خطـر اندکی مُرتفع

بگوید وکیل هم یکی ز اولیاست

چو گردد ز بند بلا او رهـا

بگوید وکیل هم یکی مثل ماست

چو نوبت به حق الوکاله رسـد

وکیل آن موقع دیـو یا اژدهاست

بسی رنج بردم در این سال چند

که گشتم وکیل و فتادم به بند

ندانستم این بندهای گران

کند قامت سرو من چون کمان

چو پروانه دریافت کردم به رنج

بگفتم که خسبم کنون روی گنج

بزودی بدیدم که همچون شتر

که بد پنبه دانه به خوابم نه در

روز وکیل بر شما مبارک

بیشتر بخوانید: پیغام تبریک روز وکیل به همسرم

2. شعر کوتاه روز وکیل و وکالت

میزان عدل را به مثل قاضی و وکیل

بهـر تراز حق دو بـرازنده آلت است

شاهین به دست قاضی و از هر دو سو وکیل

دو کفه اند و در کـف میزان عدالت است

روز وکیل بر شما مبارک

وکیل و نماینده دادخواه که منجی ست بر آدم بی گناه

به فضل اهورایی نیک داد، به آیین آزادگی شد گواه

روز وکیل گرامی باد

امـروز مستقـل شد سرباز معدلت

وین جشـن از آن سبب بشکوه و جلالت است

امـروز را به جمع وکیلان درود باد

کامروز را به شغل وکالت اصالت است

ای آنکه در لباس وکالـت شدی، بدان

این شغل پاسـداری حـق و فضیلت است

سربازی عدالت و حریت است و نیست

این شغل، شغل آنکه پی کسب و دولت است

قاضـی میان ظالم و مظلوم، جاهلی است

کش علـم در اصول قضا بی دخالت است

آن جا دلیل باید و گویایـی دلیل

آن جا وکیل چشم و زبان عدالت است

مزد وکیل مبلغ حق الوکاله نیست

کایـن خود نه مزد آن همه رنج و ملالت است

مزد ووکیل، دفع ستم از ستم کش است

ور زحمتش به کثرت، مزدش به قلت است

بی زمزمه حمد وکیل قانون سخن را

افسرده چو خون رگ تار است بیان ها

از حسرت گلزار تماشای تو آبست

چون شبنم گل آینه در آینه دانها

ساز من آزادگی آهنگ من آوارگی

از تعلق تار نتوان بست قانون مرا

از لب خاموش طوفان جنون را ساحلم

این حباب بی نفس پل بست جیحون مرا

بیشتر بخوانید: تبریک روز وکیل به پدر

3. شعر بلند در خصوص وکیل و وکالت

وکیل حق

چشم دل خوش بر من و این هستی گردان مکن

دائما اصرار بر این مردم نادان مکن

صحبت بد عهد ای دل، پیش سلطان گر برند

یک نیارزد، گوش بر گفتار بد عهدان مکن

عهد و پیمان چون ببستند و قسم بر حق خورند

عهد بشکستند و پیمان، حق فدا ای جان مکن

این خلائق بهر دنیا، حیله ها بر خود نمایند

در سرای خود فریبی جان من، اسکان مکن

گه ز پستی مردمانش، گه ز حیوان بدترند

پس شکایت بر مرام و هستی حیوان مکن

از غم گیتی وکیل الحق پریشان گشته است

دم فروکش، خنده بر این گیتی احزان مکن

زین تنازل بعد از این، ای حجت شوریده حال

گر خدا یار تو باشد، تکیه بر انسان مکن

شنیدم در زمان خسرو پرویز

گرفتند آدمی را توی تبریز

به جرم نقض قانون اساسی

و بعض گفتمان های سیاسی

ولی آن مرد دور اندیش، از پیش

قراری را نهاده با زن خویش

که از زندان اگر آمد زمانی

به نام من پیغامی یا نشانی

اگر اتوماتیک آبی بود متنش

بدان باشد درست و بی غل و غش

اگر با رنگ قرمز بود اتوماتیک

بدان باشد تمام از روی اجبار

شعر نو درباره وکیل و وکالت

خدایا وکیل می خواهم …

شما خودت وکالت مرا بر عهده بگیر

شاکیم

حق مرا از چشم هایم بگیر

از دست هایم، قلبم، جسمی که خطا نموده

چشم هایم دست به دست قلبم داده

جانم را به ستوه آورده

خدایا

داد مرا بستان

چشمی که عاشق گردد

قلبی که رها، جسمی که خسته و جانی که آزرده

به کارم نمی آید

همه ارزانی مردی که عاشقش شدم

مرا مجازات کن، حبس ابد در خاک، انفرادی تا قیامت

وکیل من وکالت تام دارد

رها

من نیز وکیل و مدافع شیطان شده ام

قیامت است و من اکنون عصیان شده ام

گرانی است و این زن خود فروخته چرا؟

پیر شده است و این مرد گدایی کند چرا؟

من نیز وکیل مردم شده ام

جوان است و دزدی می نماید چرا؟

شیطان است و بندگی کند چرا؟

قیامت است و قضاوت آشکار شده

من نیز وکیل و مدافع شیطان شده ام

او که همنام خداوند دنیا است وکیل

بر سر مشکل مردم نگران است وکیل

گاه رودی ست خروشان که به دریا برسد

گاه آرام تر از آب روان است وکیل

همه فکر و کوششش پی احقاق حق است

مثل یک کوه پناه دگران است وکیل

بالی از عدل و عدالت به تنش دوخته اند

باز در اوج فلک در طیران است وکیل

دل مظلوم به گرمای وجودش گرم است

چون چراغی ست که خورشید نشان است وکیل

خنده ای بر لب مظلوم اگر می بیند

شادی اش بیشتر از حدبیان است وکیل

زخم ها می خورد از دست رقیبان حریص

ولی از لطف خود مرهم جان است وکیل

عزت خویش به هرجاه و بهایی ندهد

چون که هم پایه مردان دنیا است وکیل

در ترازوی عدالت کفه اش سنگین است

عشق در باطن او در جریان است وکیل

خون دل می خورد آنکس که حیایی دارد

چون خدا، حافظ اسرار نهان است وکیل

گرچه از جور زمان گاه دلش می گیرد

گل لبخند به لبهایش عیان است وکیل

هنراز دست و زبانش همه جا می ریزد

کمترین مایه او فن بیان است وکیل

پول ناحق نخورد، میل به ناحق نکند

گرچه گویند فلان است و فلان است وکیل

ترسی از ظلم نداریم در این دار فنا

تا خدا بر دل ما غمزدگان است وکیل

زهرا رضوی (نوشین)

سخن آخر

وکالت شغلی بسیار سخت و نفس گیر است و شجاعت و صبر بسیار زیادی می طلبد. همه کسانی که این حرفه را انتخاب می نمایند، باید نسبت به آن عشق داشته باشند، تا با وجدانی بیدار و چشمانی باز حق مظلومان را از ظالمان ستانده و عدالت را در جامعه اجرا نمایند. از خدای عظیم سلامتی و توفیق روزافزون، برای این عزیزان می طلبیم. به امید روزی که هیچ بی عدالتی در دنیا وجود نداشته باشد.

شما می توانید از مطلب 23 پیغام تبریک روز وکیل نیز در سایت انگیزه دیدن فرمایید و پیغام های تبریک خاص برای دوستان وکیلتان بفرستید.

pariha.com: پریها: مجله اخبار، سرگرمی، ورزش، فال، پزشکی، سینما، هنر، گردشگری

منبع: مجله انگیزه
انتشار: 24 مهر 1400 بروزرسانی: 24 مهر 1400 گردآورنده: sahandblog.ir شناسه مطلب: 10378

به "14 شعر در خصوص وکیل و وکالت (اشعار بلند، کوتاه، رسمی و طنز)" امتیاز دهید

4 کاربر به "14 شعر در خصوص وکیل و وکالت (اشعار بلند، کوتاه، رسمی و طنز)" امتیاز داده اند | 3.5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "14 شعر در خصوص وکیل و وکالت (اشعار بلند، کوتاه، رسمی و طنز)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید